جدول جو
جدول جو

معنی سخت جان - جستجوی لغت در جدول جو

سخت جان
آنکه به سختی جان بدهد، جان سخت، کنایه از کسی که در سختی ها و بلا ها پایداری و استقامت داشته باشد، کنایه از خسیس و ممسک
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
فرهنگ فارسی عمید
سخت جان
(سَ)
سنگدل و بیرحم. (آنندراج) (غیاث) (مجموعۀ مترادفات ص 74) :
سختی ره بین و مشو سست ران
سست گمانی مکن ای سخت جان.
نظامی.
، سختی کش. (مجموعۀ مترادفات ص 209). که تعب و رنج بسیار کشد. که مصیبتهای سخت تواند کشید
لغت نامه دهخدا
سخت جان
آنکه به آسانی دست از جان نکشد آنکه به سهولت نمیرد، بیرحم سنگدل
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
فرهنگ لغت هوشیار
سخت جان
پرطاقت، خسیس
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
فرهنگ فارسی معین
سخت جان
دیرزی، جان سخت، مقاوم، گران جان، سگ جان، پرتحمل، حمول، شکیبا، صبور، سنگدل، بی رحم، بی عاطفه، پوست کلفت، بی رحم، سنگدل، خسیس، ممسک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
سخت جان
حياة صعبة
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به عربی
سخت جان
Hardy
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سخت جان
robuste
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به فرانسوی
سخت جان
resistente
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سخت جان
выносливый
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به روسی
سخت جان
zäh
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به آلمانی
سخت جان
витривалий
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سخت جان
wytrzymały
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به لهستانی
سخت جان
强壮的
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به چینی
سخت جان
শক্তিশালী
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به بنگالی
سخت جان
مضبوط
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به اردو
سخت جان
resistente
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سخت جان
แข็งแกร่ง
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به تایلندی
سخت جان
imara
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به سواحیلی
سخت جان
dayanıklı
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
سخت جان
頑丈な
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به ژاپنی
سخت جان
resistente
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به پرتغالی
سخت جان
강한
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به کره ای
سخت جان
tangguh
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
سخت جان
मजबूत
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به هندی
سخت جان
stevig
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به هلندی
سخت جان
עמיד
تصویری از سخت جان
تصویر سخت جان
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوخت دان
تصویر سوخت دان
جای ریختن سوخت، جای انبار کردن و نگه داشتن سوخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت کمان
تصویر سخت کمان
کسی که کمان سخت و محکم را بکشد، آنکه در کشیدن کمان و تیراندازی مهارت داشته باشد، تیر انداز ماهر و پرزور
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
گران جانی:
آزاد کنم ز سخت جانی
وآباد کنم به سخت رانی.
نظامی.
شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.
شکیبی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سخت زبان
تصویر سخت زبان
دشنام دهنده فحاش
فرهنگ لغت هوشیار
سخت ساغ (ساق و ساقه پارسی و پهلوی است) پایدار استوار ثابت برقرار پایدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت کمان
تصویر سخت کمان
پهلوان تیر انداز، بیرحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت جانی
تصویر سخت جانی
حالت و کیفیت سخت جان
فرهنگ لغت هوشیار
پوست کلفتی، گرانجانی، جان سختی، سگ جانی، سنگ دلی
فرهنگ واژه مترادف متضاد